شعر طنز / شمـع بـزم مـحـفـل مــا
شرح موی دلبرم ناگفتنی است
های وهوی حنجرم ناگفتنی است
شمـع بـزم مـحـفـل مــا گــر شـود
شعله اش سوزد پرم ناگفتنی است
از غــم هـجــرش ز پــا افــتـا ده ام
زخمهـای بسترم نـــا گفتنی است
در فــراقـش روز و شب زاری کـنم
دیده از اشک ترم نــا گفتنی است